:چکیده
در این مقاله، صحبت راجع به تصنیف خواجه میر درد موسوم به “علم الکتاب” شده است که در آن خواجه میر درد در مورد اصطلاحات تصوف گفتگو کرده است. در اصل کتاب مذکور مبنی بر کتاب خواجه میر درد به نام “واردات” است که در آن صد و یازده وارد متعلق به تصوف می باشد،چون این ها برای مردم صعب الادراک بود، خواجه میر درد این ها را به زبان فارسی آسان شرح داده و اسم آن کتاب را “علم الکتاب”گذاشت
:واژه های کلیدی
علم الکتاب ، واردات ، میر درد ، تصوف
:مقدمه
بعد از وفات اورنگزیب، جنگ جانشینی بین پسرانش،حمله های نادر شاه و احمد شاه ابدالی،اغتشاشات سیاسی و اجتماعی و فوق این همه،غالب شدن تمدن انگلسی ها،این تمام عوامل جاه و جلال مغول ها را درهم برهم ساختند. این امر طبیعی است که وقتی قوم یا نژاد بر قوم دیگر غالب می شود یا حکمران می گردد چند مردم قوم مغلوب که موقع پرست یا تملق گو هستند، قربت حکمرانان می جویند و شیوه زندگی و افکار خودش را طبق قوم غالب اختیار می کنند. این تمام عوامل، مصلحین و رهبران دینی را برای احیای جامعه خود مجبور کردند که آنها برای بازداشتن مردم، نهضت دینی را به راه بیاندازند و این نهضت در کتاب ها به نام “احیای ثانی” ثبت شده است
عَلَم بردار این نهضت شاه ولی الله قطب الدین بود.او قرآن مجید را به زبان فارسی آسان ترجمه کرد تا مردم بفهمند.فرزندش شاه عبد العزیز و شاگردان شاه ولی الله به نام شاه رفیع الدین،شاه عبدالقادر،شاه اسماعیل شهید وغیره و در زمره صوفی ها کلیم الله جهان آبادی و شاه گلشن و پدر خواجه میر درد، خواجه محمد ناصر عندلیب و شاعر مظهر جان جانان و شاه غلام علی بودند. تمام اسم های برده برای تبلیغ اسلام و احیای آن در صده هجدهم و نوزدهم در هند سعی کردند و به اثر این بسیاری کتب متعلق به تصوف نگاشته شد که یکی از آنها “واردات” اثر خواجه میر درد بود که بعداً او برای درک مردم آن را به زبان فارسی آسان شرح داده و اسم آن را “علم الکتاب” گذاشت
:مقاله
خواجه میر درد در روز نوزدهم ذی العقده 1133 هجری به دنیا آمد.(قدیر108:1964)پدرش خواجه محمد ناصر عندلیب که شاگرد شیخ عبد الاحد سرهندی که معروف به شاه گل و بنیان گذار سلسله محمدیه بود. معروف ترین کتاب هایش “ناله عندلیب و رساله هوش افزا” که به نام “شطرنج و معدن الرموز” هستند و آخر الذکر در مورد ارکان اسلام گفتگو می کند.شجره خانواده میر درد از خواجه فتح الله خان بن ظفرالله خان بن ناصر عندلیب می رسد. میر درد دو برادر حقیقی داشت از جمله خواجه سید محمد، خواجه میر اثر و یک برادر خوانده به نام خواجه محمد محفوظ.(همان:74)
پدر مادرش، میر سید حسینی اسم خواجه را میر گذاشت. بعداً میر تخلص “درد” را اختیار کرد و به نام خواجه میر درد معروف گشت. در مورد تخلص “درد” میر می گوید که”تخلص من الهامی است چون اگر پاره اول قرآن شریف مطالعه کنید، در می یابی که در آن الف،لام و میم حروف آمده اند و با آنها کلمه زبان عربی اَلَم بر می آید و معنی آن به زبان فارسی درد است و به همین نسبت تخلص خودم را”درد” انتخاب کردم.(همان:109)
خواجه میر درد سه فرزند داشت یک پسر و دو دختر از جمله، خواجه میر اَلَم که لقب ضیا الناصر داشت و براتی بیگم و زیب النسا بیگم.(همان:192)از طرف پدر میر درد شجره به خواجه بهاالدین نقشبندی و از طرف مادرش شجره به غوث اعظم می رسد.(همان:124)به همین جهت خواجه میر درد در کتاب علم الکتاب ادعای بودن نجیب الطرفین، قرآن السعدین و مجمع البحرین کرده است.(میردرد47:1758-48)
بالا ذکر رفته است که خواجه میر درد “علم الکتاب” را برای مردم عامه نگاشته است و در آن صد و یازده وارد را شرح داده است. در آخر علم الکتاب تقریظ از مولوی میر شاهجهان صاحب کامل است و در آن او ویژگی کتاب مذکور را بیان نموده است. می گوید که “ما بعد روی سخن به طالبان معروف و راغبان حقیقت و ناظرین کتب متصوفین و شایقین تصانیف عارفین است که این کتاب مستطاب موسوم به علم الکتاب بحری است از معرفت روان بلکه محیط اعظمه است.از سلوک و عرفان از تصوف و معرفت چیزی نیست که مصنف نکته در آن نراده باشد و در اخلاق و حکمت عقده نیست که گرهی در آن مانده باشد. مطالعه اش ناظر را لوح محفوظ یاد می دهاند و بیننده بی ساخته لا رطب و لا بس الا فی کتاب مبین می خواند. در این کتاب یک صد و یازده وارد هم عدد و لفظ علی است، همانا لطیفه ایست غیبی که مقام مصنف اعلی و رتبه تصنیفش والاست. هر وارد در بیان مقاصد و مطالب خاص جداگانه یک رساله ایست و به تحقق ملکیت مقامات سلوک مکمل قباله ایست و مراد از وارد آن…هر حقایق و معانی و فیوضات نا متناهیات ربانی است که وقتاً فوقتاً از خزانه قدس و کنز عرفان در دامن دل مصنف ریخته اند. مصنف دُر اسرار و معارف را به صورت گوهر سخن بر طبق رباعی جلوه داده و هنگام تسوید این کتاب آن رباعیات را با شرح و بسط تمام به حسب موقع و مناسب مقام در هر وارد نهاده بلکه خود این کتاب را شرح آن رباعیات معرفت آیات قرار داده و در این شرح نویسی چه گویم که چها چها نکات تصوف و مقامات سلوک به طرز بهین و طریقه مهین بیان فرموده و در این راه پیچ در پیچ از اتباع شریعت و پیروی شارع قدمی بر گران نبوده چون دانستید که کتاب چیست،اکنون بدانید که مصنف کیست:نام نامیش خواجه میر متخلص به درد خلف الرشید محمد ناصر متخلص به عندلیب، صاحب رساله عندلیب از سادات عظام است و مشایخ عالی مقام است.(همان،تقریظ:1)
کتاب مذکور از چاپخانه انصاری توسط عبد المجید چاپ شده است و دارای شش صد و چهل و هشت صفحه است.(قدیر451:1964)
مقام خواجه میر درد در شاعری زبان اردو مسلم است ولی این امر باعث تاسف آور است که در مورد تصانیف فارسی متعلق به تصوف خواجه میر درد توجه زیاد داده نشد. باوجود تلاش و جستجوی هر چه تمام تر زیاد منابعی به دست نرسید. خواجه میر درد در زمینه تصوف ده تا کتاب نگاشته است.از جمله
اسرار الصلوت 1735/1148
واردات 1758/1172
علم الکتاب 1758/1172
ناله درد
آه سرد
شمع محفل
درد دل
حرمت غنا
واقعات درد
سوز دل
علم الکتاب خواجه میر درد خالصاً دارای مطالب تصوف است. در اصل کتاب مذکور شرح صد و یازده وارد است.(میردرد37:1758)میردرد می گوید که”سلوک ما سلوک نبوی است و طریق ما طریق محمدی، نام ما نام محمد است و شان ما شان محمد،محبت ما محبت خدا و دعوت ما دعوت محمد.” (فیاضی312:1922)
در وارد نَوَد و نَهُم میر درد درباره علم الکتاب می فرماید که “مع شرح و متن مسمی نصر من الله،دیگر خصایص قبولیه و خصوصیه و معاملات قرب و اقربیه و ذکر این همه مذکورات در ذیل،اقتباس تمام سوره نصر و معوذتین و بیان حقیه و جامعیه ای این، علم الکتاب و کشف امور متعلقه به استشهاد و دیگر آیات متفرقه، بیان فواید تصنیف خوب و تحریص بر اجماع یاران و تالیف قلوب و اظهار خوبی ها و نیکی های لفظیه و معنویه و حسن و لطف کتب مرقومه و مربوطی و مضبوطی تحریر و تقریر و عظمت و شرف صاحب کتاب بودن”.(میردرد50:1758)
خواجه میر درد کلمه بسم الله را توضیح داده می فرماید که “چون اینجا در شرح بسم الله متن در وسط آمده و منظور تنبیه بر شروع تسمیه صحیفه واردات است. شروع واردات که مبتداست و به منزله عامل مقدم بر آن آورده شده چنانچه در اقرا باسم ربّک،تقدیم عامل اوقع است زیرا که اول آیه است و امر به قرات آن اهم است و صاحب کشاف گفته که برای این با دو معنی است،اول استعانه و دوم مصاحبه ای متبرکا باسم الله و گفته وجه ثانی اعرب و احسن است یعنی داخل شونده در لغت عرب واضح است”. (همان:76)
همچنین در شرح “حمد” بیان نموده میر درد گفته است که”حمد قولی ثنای زبان است بر حق تعالی به چیزی که ثنا کرده است، به آن بر نفس خود به زبان انبیای علیم السلام و حمد فعلی به جا آوردن اعمال موافق خوشنودی حق و حمد حالی می باشد…به جهت تعظیم، فقط به زبان که اهل لغت بر آنند که اشتقاق احمد از حمده است و حمده آوازی باشد که از زبانه آتش بیرون آید و چون بعد از مشاهده انوارالهی آتش محبت از دل مظاهر زبانه زند،بر زبان در صورت ثنا هویدا گردد و آن را حمد گویند، تشبیهاً با لحمده، پس از آن نقل کرده گفتند که حمد، ستایش و ستودن است به زبان، محمود را که جمیل اختیاری باشد، به قصد تعظیم گفته اند که حمد مشتق از حمادی است که غایت نهایت بوَد…حمد و جودی تفصیل به جا می آرند و داد همه مراتب می دهند و از آن اقسام و انواع، هیچ فرو نمی گذارند، مو به موی ایشان زبان می شود و خاموشی هم عین بیان حمد قولی و فعلی و حالی که از فروعات اوست از این چنین عارفان با حسن وجوه سر به راه می شود بلکه عارفان تام المعرفت مثل حمد تمام مخلوقات و موجودات می کنند زیرا که در آیینه علم ایشان همه بر آنها پرتو می اندازند و ایشان، آن همه را در خود دیده داخل حمد خود می گردانند”.(همان:78)
خواجه میر درد در مورد کلمه علم می گوید که علم چهار نوع است.در این خصوص در علم الکتاب می نویسد که “علم به معنی دانست که حاصل بالمصدره، انکشاف حضرت وجودت ، بر ذات وجود و این علم وجوبی است…در ضمن علم بذات خود که در تَضَمُّن تصور ذات، تصور کمالات ذاتیه که صفات حقیقه اند حاصل است…و یکی علم لَدُنّی است و آن انکشاف وجود است بر موجود و این علم را حق تعالی به هر که می خواهد از بندگان خاص خود عطا می فرماید… پس تقسیم علم بر چهار قسم شد،دو در مرتبه وجوب و دو در مرتبه امکان اما در مرتبه وجوبی یک مرتبه علم به معنی انکشاف حضرت وجود است”.(همان:81)
خواجه میر درد در صد و یازده وارد تقریباً هر اصطلاح تصوف را شرح داده است که یکی از آن قابل توجه سُکر و صحو است.در این مورد می گوید که”سُکر عبارت است از استیلای غیبت بر عارف از راه غلبه سر در نفس ناطقه بر عقل و شدت مشاهده الهیه که در این حالت امتیاز اعتبارات و شعور حفظ مراتب نمی ماند چنانکه در سُکر ظاهری،مستان ظاهری را که از حوصله ایشان زیاده نشا می شود ، بی امتیازی رو می نماید و کُفر طریقت که به مراتب برتر از اسلام صوری است، همین است و این کیفیت را مرتبه جمع هم می گویند و جمع الجمع آن است که بی خبری و بی هوشی مطلق باشد و امتیاز و بی امتیازی همه دو کم شود.این حال سُکر ناشی از مقام فنا فی الله است که این وقت از نظر عارف با کلیه وجود ماسوی مرتفع می شود بلکه ادراک شهود و مشاهده هم باقی نمی ماند و صحو عبارت است از رجوع عارف به سوی علم و امتیاز بعد غیبت و زوال افاقه و در این مقام انکشاف حقیقت کما هو حق ها می گردد و اینجا شهود تام میسر می شود و آداب و حفظ مراتب چنانکه باید سر انجام می یابد و اطمینان قلب و استقامت نصیب می گردد و آن لغزش های مستانه دور می شود و خود به نشای خویش،غالب می آید و کم ظرفی نمی نماید و اسلام حقیقی و حقیقت شریعت این است و این درجه را فرق بعد الجمع هم می خوانند و این مرتبه ناشی از مقام بقا بالله است و این زمان،خلق در حق و حق در خلق مشهود می گردد و نه حق حجاب خلق می شود و نه خلق حجاب حق و خط و افراز، قرب و معیت او سبحانه بر می دارد و باعث هدایت عالمی و موجب ایصال خلقی به مطلوب می شود و بالجمله بیان کیفیت سُکر و غلبه نشای توحید کرده گفته می آید”. (همان:283)
:نتیجه گیری
در مورد چند تا واردات علم الکتاب تذکر داده شد و می توان به این نتیجه رسید که خواجه میر درد خود یک صوفی بوده و در تمام اصطلاحات تصوف دانایی شایان داشت.امیدوارم که آینده ادبا و پژوهشگران،آثار فارسی خواجه میر درد را به تجزیه و تحلیل خواهند پرداخت و او مقام شایسته ای در ادبیات فارسی دریافت کند
:مآخذ
تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، ج 5، لاهور،1922م | فیاضی،محمود |
علم الکتاب، مطبع انصاری، دهلی،1758م | میر درد |
خواجه میر درد اور اُنکا ذکر و فکر،1964م | قدیر،احمد |
Thanks for one’s marvelous posting! I genuinely enjoyed reading it, you happen to be
a great author.I will remember to bookmark your blog and will often come back someday.
I want to encourage yourself to continue your great writing, have a nice afternoon!