Introduction to Abridged Ms ‘Aiyyare Daanish

معرفی نسخه ی‌ ملخص عیار دانش

:چکیده

نسخه مذکور در کتابخانه دانشگاه پنجاب در شهر چندیگر در هند، در قفسه ای « گنگوتری» زیر شماره ۵۴۵ نگهداری می شود. احتمال می رود که از این نسخه، هیچ استنساخ دیگر وجود ندارد. نسخه ی مزبور توسط شکرالله در شهر پیشاور در سال ۱۸۹۶ میلادی نگاشته شد. مطالب کتاب عیار دانش اخلاق و اندرز است و نویسنده این کتاب ابو الفضل که رکن مهم دربار پادشاه محمد جلال الدین اکبر بود. شکرالله سعی کرده است که مطالب شانزده باب عیار دانش را در ۸۳ برگ بگنجاند. ملخص عیار دانش با این سطر آغاز می گردد “خلاصه انتخاب موعظه و اندرز از کتاب عیار دانش من تصنیف ابوالفضل

واژه های کلیدی: شکرالله، ابوالفضل، عیار دانش، ملخص، انتخاب، کلیله و دمنه

:مقدمه

کتاب عیار دانش تالیف ابو الفضل بن مبارک ناگوری است که در زمان پادشاه مغول جلال الدین محمد اکبر از روی متن “انوار سهیلی” کاشفی نگاشته شد. انوار سهیلی مبنی بر کتاب معروف کلیله و دمنه می باشد. کتاب مذکور مشتمل بر شانزده باب توسط کاشفی به تحریر در آورده شد. گفته می شود که در هند عیار دانش ابوالفضل آخرین کتاب در زمینه کلیله و دمنه است ولی همچنین نیست به دست بنده نسخه ملخص عیار دانش ابوالفضل رسیده است که آن را شکر الله در سال 1896 میلادی به اتمام رساند و پس از این ویلیم مینه فورد کلیله و دمنه را بنام ” نگار دانش” در سال 1902 میلادی تلخیص کرد

:مقاله

نسخه ای موسوم به “خلاصه انتخاب موعظت و اندرز کتاب عیار دانش من تصنیف ابو الفضل”  زیر شماره  اَیَم اَیَس 545 در کتابخانه دانشگاه پنجاب در شهر چندیگره  در هند نگهداری می شود. این نسخه به خط نستعلیق استنساخ شده است و هر ورق یازده سطر دارد. شکر الله این ملخص عیار دانش را در شهر پیشاور به وجود آورد و در آخر این نسخه در مورد به اتمام رسیدن این کتاب ، شعر سروده است، می گوید

شکرالله که از ید احقر        حسب فرموده هنر پرور

شد ورق ها و تاریخش        انتخاب عیار دانش (شکرالله، 1896: 83)

طوریکه تذکر داده شد که این خلاصه تالیف ابوالفضل است و احتمال می رود که شکرالله نسخه چاپی چاپخانه منشی نول کشور را در نظر داشته باشد و از آن شانزده باب عیار دانش را ملخص کرد که حجمش 83 برگ می باشد

:شکرالله باب اول را ملخص کرده در زمینه مرد دانا که مصاحب حکمران باشد، می گوید

دانای را به هشت خصلت توان شناخت. اول بردباری، دوم خویشتن شناسی و نگه داشتن اندازه خود، سوم فرمان برداری بادشاهان و طلب رضای ایشان، چهارم شناختن جای و گشودن راز و دانستن آن که محرم اسرار تواند بود، پنجم پنهان داشتن راز خود از دیگران و در این مبالغه نموده، ششم بر درگاه سلطان و از باب دولت سخن نیکو بدست آوردن، هفتم بر زبان خویش قادر بودن و سخن به قدر حاجت گفتن، هشتم در مجلس پادشاهان خاموش بودن و نه اظهار کردن چیزی که نه پرسند تا پشیمانی نکشد. هرکه این صفات دارد بر حاجت خود فیروز شود”. (شکرالله باب اول)

در زمینه برزویه طبیب به آمدن هند در باب دوم شکرالله تحریر کرده می گوید که

“متضمن بر تشریح احوال برزویه طبیب که از ایران به هندوستان رفته. از هندی به فارسی ترجمه نموده، پیش نوشیروان آورده”. (همان 4)”

شکرالله وقتیکه پند می دهد پس کلمه “پند” را با رنگ سرخ می نویسد تا واضح شود که این پند است. در این ملخص او خیلی پند و اندرز ها را گفته است. از آن ها چند تا مهم در این جا نقل می شوند تا اهمیت این ملخص عیار دانش واضح گردد. در زمینه افعال و اعمال شکرالله می گوید

“آخر را یاد دارد تا قناعت پیشه سازد و به تواضع زیست کند و پایان کار در هر عزیمت پیش چشم دارد تا پای به سنگ نیاید” (همان 18)”

“هر کس که بد کند نیکی طمع نباید داشت و هر که نیشکر طلبد تخم حنظل نباید کاشت” (همان 49 )”

:همچنین در مورد حسد ورزیدن می فرماید”حسد آتشی است که چون برفروزد، تر و خشک همه بسوزد”. (همان 71)

در حوزه وفاداری به خردمندان پند داده می نویسد”هشت چیز به هشت چیز باز بسته است. بزرگی زن به شوهر و عزت و آبروی فرزند به پدر و دانش شاگرد به استاد و قوت سپاه به لشکر کشی و کلانی درویشان به پرهیزگاری و ایمن رعیت به پادشاه و نظام کار پادشاه به عدل و رونق عدل به عقل”. (همان 107)

:شکرالله تقریباً به هر فعل زندگی پند داده است. در زمینه صفات دوست و دوستی در این ملخص عیار دانش پند و اندرز داده می گوید

با سه گروه دوستی کردن پسندیده است. اول خردمندانی که همواره زندگانی خود را در رضا جوی الهی بگذارنند، دوم مردمانی که به اصالت ذاتی خطای  دوستان را از دشمنان بپوشد و نصیحت از یار خود دریغ نداند و آزار خاطر او را در میان نیاورده اند. از اصلاح کار او غفلتی نورزد،سوم جمعی که بی غرض و بی طمع باشند”. (همان 92-93) …اول دوستی که در محال مضایقه نداشته باشد، دوم در کار دوست جان فدا کردن آسان داند، سوم اگر در راه دوستی ناموس برباد دهد، غمگین نشود، چهارم برای خاطر دوست از دین و مذهب خود بگذرد، بر او دشوار نباشد. خردمندان گفته اند هر که با دوست دشمن محبت ورزد یا با دشمن دوست در آمیزد، او را از دشمنان شمردن واجب است…دوستان سه گروه اند، اول دوست دویم دوست دوست سوم دشمن دشمن”. (همان 77-76)

:شکرالله مزید صفات دوستی بیان کرده می فرماید

حکما گفته اند هر که به شش صفت آراسته باشد در دوستی او نقصانی نیست. اول آن که اگر بر عیبی واقف شود به دیگران ظاهر نکند، دوم اگر به هنری  مطلع شود یکی را به ده باز نماید، سوم اگر احسان کند، فراموش نسازد، چهارم اگر نفعی یابد آن را به یاد دارد، پنجم اگر از تو خطا می بیند بر تو نگیرد، ششم اگر عذر خواهی به تمامی قبول کند، هر که این صفت ها نداشته باشد، دوستی را نشاید. هر که با او محبت ورزد، آخر پشیمانی بار آرد”. (همان 94-95)

:این امر واضح است که حکمت در زندگی بشر چه اهمیت دارد. بنابر این شکرالله در زمینه حکمت فرموده است

سه تن از روش حکمت دور اند، اول کسی که بر قوت خود اعتماد داشته، بی ملاحظه خود را در جاهای دشوار اندازد، دوم آن که اندازه خوردن و نوشیدن خود نداند،چندان خورد و آشامد که معده اش از گذراندن عاجز باشد، سوم کسی که به گفتار دشمن فریفته شود”. (همان 100-101)

:همچنین در زمینه اندک داشتن چهار چیز شکرالله می نویسد

حکما گفته اند،چهار چیز است که اندک او را بسیار باید پنداشت، اول آتش که اندک، او را همان زیان است در سوختن که بسیار را، دوم وام که شرم از قرض خواهان در یک درم همان است که در هزار دینار، سوم بیماری که هر چند کم باشد آخر بی حضوری و بی قراری آرد، چهارم دشمن با آنکه خوار و زبون باشد، آخر کار خود بکند”. (همان 88-89)

:همچنین در باب خصلت مصاحب حکمران در باب سوم ملخص عیار دانش شکرالله تحریر کرده است

اول آنکه با اخلاص تمام خدمت کند، دوم آنکه غیر از بی روی کاری نکند، سوم آنکه کارهای او را به عبارت نیک ادا نماید، چهارم آنکه چون کارهای که اصلاح در آن باشد، آغاز کند تا بر تدبیر و روی او اعتماد کنند، پنجم اگر امری پیش گیرد که مناسب دولت نمی دانسته باشد به ادای شریفی خرد آن را باز نماید”. (همان 42-43)

:چرا مردم در اندوه و غم باشند، در این مورد شکرالله سبب آن را شمرده می گوید

حکیمی فرموده که سه تن همواره در غم و اندوه می باشند، اول آنکه نیت او بد باشد، دوم آنکه در هنگام قدرت نیکوی نکند،سوم آنکه نا اندیشیده کاری کند که عاقبت آن پشیمانی کشد”. (همان 145)

:همچنین در باب دوازدهم شکرالله در مورد پاداش نیکی و بدی، گفتار پر ارزشی پرداخته است، می گوید که

چه پاداش نیکی و بدی در همین جهان است و بهشت و دوزخ که برای ترسانیدن عوام در جهان دیگر قرار داده اند. سخنی است غرض آلوده حاشا که در درگاه عدالت معامله امروز به فردا افتد و کار نقد بینه قرار یابد، همین عالم است که به نیکو کاران، خرد پیشه بهشت و گلزار است و همین عالم است که بر بد کاران تقلید اندیش دوزخ و زندان است”. (همان 113)

:شکرالله در این ملخص عیار دانش ابوالفضل چند تا اشعار پندی از طرف خود اضافه کرده است ، از آنها چند تا در اینجا نقل می شوند

چنین گفت دانای آموزگار    مکن بد که بد بینی از روزگار (همان 50)

هر کجا داغ بایدت فرمود    چون تو مرهم نهی ندارد سود(همان 56)

آن که ندارد دل رحمت پذیر  تهمت پشمینه نهد بر حریر      (همان 60-61)

سیرت همه دارای فلک میداند         کو مو به مو و رگ برگ می داند

گیرم که به رزق خلق را به فریبی با او چه کنی که یک به یک می داند(همان 66)

باش چو عطار که پهلوی او خانه معطر شود از بوی او

چند چو آتش که آهنگر دود و شراری دهی از هر کران  (همان 67-68)

روی دل از دو طایفه تبر یافتن نیکوست  از دوستان دشمن و ز دشمنان دوست (همان 76)

مکن ز غصه شکایت که در طریق ادب     براحتی نرسید آن که محنتی نکشید (همان 86)

به یک تدبیر نیکوان توان کرد           که نتوان با سپاهی بی کران کرد   (همان 88)

علاوه بر این اشعار شکرالله بجای داستان، تنها اسم آنان را برده، از جمله

نصیحت به پادشاه، قصه سه ماهی، قصه زاغ و موش و کبوتر و سنگ پشت و آهو، قصه موش و زاهد، داستان راجه سلار و وزیر ملار، داستان سلیمان و تعبیر خواب او

:نتیجه گیری

از مطالب بالا این بر می آید که شکرالله تمام شانزده باب عیار دانش ابوالفضل را ملخص کرده استنساخ کرد و برای خوانندگان تنها پند و اندرز را جمع نمود تا قاری طبق آن پند و اندرزها رفتار کند و در زندگی خود افعال و اعمال را به طریق درستی انجام دهد و برای جامعه عنصر مفید بگردد. خلاصه اینکه این تلخیص سلسله پنچ تنترا می باشد که بعد از کلیله و دمنه تا صده نوزدهم میلادی ادامه یافت و شکرالله با کمال این کتاب را ملخص کرد

:منابع

ابوالفضل ، عیار دانش، چاپخانه منشی نول کشور ، کانپور، 1312

سودایی، عبدالکریم، انوار سهیلی بکوشش مهنوس حسینی انواری، ایران، 1370

شکرالله، انتخاب عیار دانش ابوالفضل، نسخه کتابخانه چندیگره، پنجاب، 1896

طوسی ، احمد ، کلیله و دمنه بکوشش ماگالی تودوا ، بنیاد فرهنگ ایران، 1358

علی نفی، عیار دانش، بکوشش علی موسوی ، تهران، 1377

کاشفی ، کمال الدین ، انوار سهیلی ، مطبع نظامی کانپور، 1880

کاشفی ، کمال الدین، انوار سهیلی ، امیر کبیر ، تهران ، 1336

ولیم، مینه فورد ، نگارش دانش، نول کشور ، لکهنو، 1902

Leave a Comment